حنای ورزش قهرمانی در استان چهارفصل رنگ باخت/ چرا دیگر نامی از غول کُش نیست

دنا نما: با تمام این همه نامهربانی هایی که در عرصه ورزش استان کهگیلویه وبویراحمد هنوز جاری است باید گفت که حنای ورزش قهرمانی در استان چهارفصل طبیعت رنگ باخته و کسی نیست که بتواند زیربنایی مناسبی برای اوقات فراغت جوانان این استان بنا نهد و هنوز جوانان استان چهارفصل از داشتن یک ورزش خوب بی بهره اند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی دنا نما؛امروز تب و تاب فوتبال بیشتر از دیگر ورزش ها در ایران طرفداران پرشماری دارد و نمونه بارز آن تشییع پیکر کاپیتان فقید پرسپولیس مرحوم هادی نورزی بود که جمعیت بیشمار تشییع کننده ان نشانه ای از دوستی بیش از اندازه مردم به فوتبال در کشور  را نشان می دهد.

 اما فارغ  از این همه بحث و جدال های فوتبالی استان کهگیلویه وبویراحمد یکی از محروم ترین استانهای کشور چه در بحث عمرانی وچه در بحث ورزشی و زیر بنایی بوده که در چند سال اخیر نتوانسته انچنان که باید و شاید خودی درورزش ایران نشان دهد .

 هرچند که بیشتر ورزشگاران مطرح امروزی که بیشتر از همه در لیگ های برتر فوتبال به ورزش حرفه ای خود ادامه می دهند فرزندان همین استان بوده که می توان به رشید مظاهری در ذوب آهن اصفهان، غریبی در ملوان و یا حتی ایمان موسوی در گسترش فولاد اشااره کرد که در نبود ورزش حرفه ای و قهرمانی به استانهای دیگر مهاجرت کرده اند.

 شاید امروز یاسوج یک شهر افسرده است که جوانان آن در نبود ورزش قهرمانی پر پاقرص آن لازمه اصلی یک جوان شاداب را ندارند و نبود ورزش قهرمانی پاشنه آشیلی برای آنان شده است.

 جوانان یاسوجی سینما نداشتند، امکانات تفریحی و سرگرمی کافی نداشتند، استادیوم به درد بخور هم نداشتند، اما با همه این نداریها یک تیم داشتند و یک آرزو که تیم شهرشان به لیگ برتر صعود کند  ولی با انحلال بی سر و صدای تیم آنها، شهرداری یاسوج سابق یا همان غول کش معروف  این آرزوی دیرینه آنها هم بر باد رفت.

 هنوز هم روزهای پر شور ورزشگاه ۵هزار نفری یاسوج و ازدیاد جمعیت برای بازی تیم شهرداری یاسوج از ذهن کسی پاک نشده است ،روزهایی که جوانان این استان با این تیم زندگی می کردند و حتی برای آن رجز خوانی های زیادی داشتند.

 جوانانی که تنها دلخوشیشان تیمی بود که امیدها و آرزوهای خود را به آن بسته بودند، اما اینک همه آن امیدها رنگ باخته و آرزوهای آنان شاید با نبود یک تیم حرفه ای فوتبال برای همیشه از یاد رفته است.

 باید چنین گفت، دیگر استادیوم قدیمی تختی در مرکز شهری که عنوان پایتخت طبیعت را برای خود یدک می کشید و لانه عقابها و خانه برای تیم غول کش نه ترسیم کرده بود ،دیگر یاد آور چنین روز هایی نخواهد بود.

 

تیمی که توانست در لیگ یک و جام حذفی رقیبان قدر اصفهانی، تهرانی، اهوازی، شیرازی اش آذری  را شکست دهد و لقب غول کش را به خود اختصاص دهد.

 بعد از دو سال از انحلال پدیده لیگ دسته یک، ورزشگاه ۱۵هزار نفری شهدای یاسوج افتتاح شداما دیگر چه سود که نه تیم فوتبالی بود و نه دیگر فوتبالیست و تماشاگری که بخواهد بر روی این سکوها این تیم را تشویق کند.

 اما نباید به اینجا بسنده کرد که همه امید ورزش این استان یک تیم فوتیال بوده است، شاید هنوز چهره های گمنامی باشند که بتوانند در ورزش ایران جایی برای خودنمایی داشته باشند، اما دریغ از اینکه نبود اسپانسر و صنعتیی نبودن استان بهانه ای دست مسئولان شده که هنوز این استان از ورزش قهرمانی عقب افتاده است.

 شاید از منظری دیگر یکی از دلایل سقوط تیم شهرداری یاسوج و بعد ازآن نفت و گاز گچساران به لیگ های پایین تر و یا حتی حذف تدریجی و انحلال کامل آنها، نبود یک مدیریت قوی درورزش استان بوده و اینکه مدیران ورزش استان نتوانسته اند آنچنان که باید و شاید ورزش قهرمانی در استان را حمایت کنند و جوانان هم میل و غبتی برای ورود به عرصه های ورزش نداشه باشند.

امروز درد و غم این جوانان یک ورزش بدون سیاست و بدون دغدغه است و می خواهند مسئولان ورزش بدون سیاست و با دغدغه بیشتری به آنها توجه کنند و نه اینکه ورزشگاهی که نام غول سازه عمرانی استان برای خود یدک می کشد امروز به محلی بدون سکنه تبدیل شود که هیچ ورزشکاری را به خود ندیده است.

 هنوز یادمان نرفته است که در سالهالی گذشته دو تیم فوتبال نفت و گاز گچساران و شهرداری یاسوج  تواسنته بود در عرصه های ورزشی حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشد و هر روز با شکست دادن یک تیم فوتبال معروف از کشوری لقبی برای خود به یادگار بگذارد.

  شاید یکی از دلایل افت این تیم ها بعد از رفتن مدیران آنها، نبود سیکل قوی مدیریتی و حتی دخالت های بی جای افرادی غیره ورزشی بوده و شاید هم بتوان نداشتن اسپانسر را از دلایل آن دانست.

 اما با تمام این همه نامهربانی ها در عرصه ورزش باید گفت که حنای ورزش قهرمانی در استان چهارفصل طبیعت رنگ باخته و کسی نیست که بتواند زیربنایی مناسبی برای این سردگمی جوانان این استان بنا نهد و هنوز جوانان ما از داشتن یک ورزش خوب بی بهره اند.

تیم  شهرداری یاسوج، کار خود را از لیگ دسته دوم باشگاه‌های ایران شروع کرد ودر فصل اول حضور خود در لیگ دسته دو با اختلاف امتیازی اندک نتوانست به لیگ دسته یک صعود کند ولی در فصل بعد یعنی در فصل ۸۹–۱۳۸۸ توانست با اقتدار کامل به عنوان تیم نخست به لیگ دسته یک صعود کند.

 تیم شهرداری یاسوج در آن فصل هیچ باخت خانگی‌ای نداشت و توانست این رکورد را در اولین فصل حضور خود در لیگ یک هم ادامه دهد،این تیم در جام حذفی هم نتایج نسبتاً خوبی گرفت.

 تیم فوتبال شهدراری یاسوج  توانست در سال ۸۹ تیم ذوب آهن اصفهان را که تازه نایب قهرمان آسیا شده بود  را در اصفهان شکست دهد و شگفتی‌ساز آن دوره از جام حذفی شود و لقب غول کش را برای خود یدک بکشد.

عباس چمنیان به عنوان سرمربی تیم شهرداری روند رو به رشد این تیم را به گونه  ای دیگر رقم زد که حتی می توانست در جام حذفی به دروازه های آسیا نزدیک شود اما باخت این تیم به استقلال آنها را در این مسیر ناکام گذاشت که یکی از دلایل این باخت به قول کارشناسان استعفای چمنیان از مربیگری این تیم بود.

 در جام حذفی سال بعد این توانست با مربیگری جمشید غدیری در اولین بازی مس کرمان را بر نتیجه چهار بر یک درهم بکوبد و حتی در لیگ دسته لیگ هم آوای رفتن به لبگ برتر را با امتیازهای بدست آورده داشته باشد که نتایج دور از انتظار در بازیهای آخری که بنا به دلایلی که تبانی برخی مربیان و بازیگران نامیده شد این تیم نتوانست به لیک برتر صعود کند که همین موضوع سبب شد روند رو به عقب این تیم شدت بیشتری بگیرد و بعد از یک سال از این موضوع و تغییر مدیر عامل و آمدن مدیریت جدید در شهرداری یاسوج بحث شد، غول کش برای همیشه از دنیای فوتبال خداحافظی کند و کفش هایش آویزان شود.

 منبع: بویرخبر

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.