طنز بی دردسر؛ اعتراض به گفته های مردگان

دنا نما/ جهانگیر ایزدپناه: راستش را بخواهید حال و هوای اعتراض به سرمان زد . نشستیم دو دو تا چهار تا کردیم .دیدیم که به مردگان اعتراض کنیم راحت تر است و بی درد سر، چون نه در قید حیات اند و نه هم وکیل مدافع دارند که مرا به محاکمه بکشند یاخرد خمیرمان کنند و درد سر درست کنند و برو و بیا و هزار مکافات و سیاه روزی دیگر . بنا بر همین محاسبات و عاقبت اندیشی وعافیت طلبی که بخرج دادیم ، آمده ایم از بزرگان متوفی که الآن هزار کفن پوسانده اند و ورثه و نوه و نتیجه بلا واسطه هم ندارند که به پر و پایمان بپیچند ، نقل و قول هایی ذکر کرده ایم و جمله ی معترضه ی خودمان را هم در پی ان اورده ایم ، یعنی فقط پا توی کفش مرد ه ها کردیم . انشالله که به کسی بر نخورد تا ما بی درد سر اظهار نظری کرده باشیم.

عبدالرحمان جامی شاعر و ادیب قرن نهم هجری چنین می گوید : “طبیبی را دیدند که هر گاه به گورستان رسیدی ردا سر کشیدی ! از سبب ان سوال کردند گفت : از مردگان این گورستان ، شرم همی دارم بر هر که می نگرم ، ازشربت من مرده است .”
جمله ی معترضه : خیلی از مردگان این زمان هم بخاطر نداشتن توان پرداخت حق عمل جراحی و دوا و درمان در گذشته اند و یا چون چندین میلیون تومان نداشته اند که اول به حساب بیمارستان واریز کنند به دریار باقی شتافته اند کسی هم شرمگین نیست !!
عبدالرحمان جامی : خواجه بهادین نقشه بند را پرسیدند که سلسله (خاندان و پیوند) به کجا می رسد؟ فرمودند که از سلسله کسی به جایی نمی رسد!
جمله ی معترضه : این چه حرفیست می زنید ؟ در این دور و زمانه تا از سلسله ای نباشی یا به جایی بند نباشی به جایی نخواهی رسید .
عزیز نسفی (نخشبی) از عارفان قرن هفتم هجری : در کتاب الانسان الکامل چنین می گوید : بدان که در دماغ جمله ادمیان ، اندیشه ی پادشاهی یا تمنای حاکمی ، یا سودای پیشوایی ، سر بر می زند !
جمله ی معترضه : و در استان ما هم خیلی ها سودای نمایندگی مجلس را در سر دارند
سعدی : نابرده رنج گنج میسر نمی شود
جمله ی معترضه : حضرت اجل این حرف ها از شما بعیده انهایی که سه هزار میلیارد دلار بردند و خوردند چه زحمتی کشیدند ؟؟

زگهواره تا گور دانش بجوی
جمله ی معترضه : ادرس عوضی ندید ، ما را دنبال نخود سیاه نفرستید. می رویم جلو دانشگاه تهران انواع تز و رساله ،مقاله و تحقیق خرید و فروش می شود می خریم و ارایه می دهیم یک پارتی هم پشت بندش . همه چی به خیر و خوشی تمام می شود.

برو کار می کن نگو چیست کار
جمله ی معترضه : خدا خیرتان بدهد با این گفته هاتان . بگو برو دنبال بند “پ” همه چی حله حله حله!!!

شاعر : اسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
بادوستان دوستی با دشمنان مدارا
جمله ی معترضه : با دوستان دوستی را می پذیریم اما در ولایت ما با دشمنان مدارا نمی کنیم بلکه دشمنان را با تفنگ ، کچک (سنگ) ، لرکه و لنجه ی بلیطی و همچنین با ان وسیله ای که اقای بزرگواری فرموده اند ، مداوا می کنیم .
شمس تبریزی می گوید : “من شیخ را می گیرم و مواخذه می کنم نه مرید راه.”
جمله ی معترضه : ما فقط مباشران و پادوها را مواخذه می کنیم و با دانه درشت ها کاری نداریم.

شمس تبریزی می گوید : “هنوز ما را اهلیت گفتن نیست .”
جمله ی معترضه: این شمس خدا بیامرز چقدر کم جربزه بوده . محمود ما سخن سرایی که هیچ ، بلکه برای دنیا هم تعیین تکلیف می کرد و نسخه و دستورالعمل اقتصادی و غیر اقتصادی برای جهان صادر می کرد.

دنا نما: مقاله ای که خواندید از سری یادداشت های مخاطبین دنا نما است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست.

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.